وبلاگ سرچهان

به نام خدا

وبلاگ سرچهان

به نام خدا

اینم چند تایی عکس از مراسم عزاداری روز عاشورا در روستا

 

کاش من هم اونجا بودم

 

  • ارسال شده توسط  همسایه و دوست عزیزم محسن میر شکاری

یا حسین

ای حسین ندایت جان من گرفت                             از غمت دنیارا آه و فریاد گرفت

فرشتگان آسمان بر پیکرت سجده زدنند                  چرا جسمت در کربلا آرام گرفت

روزگاری به زانوی پیامبرم                                سر تو آرام می گرفت

حالا چرا به صحرای محشر                                روی نیزه آرام گرفت

 

درود بر تمام شهیدان کربلا       

درود بر امام آنها

درود بر امام ما

یا حسین

مرگ

زندگی را اگر نیک بنگریم یعنی نمردن . زیست ما معنی مترادفش میشود فرار از مرگ ما کار میکنیم غذا می خوریم میدویم و خود را به آب و آتش میزنیم که نمیریم اما هر چه بیشتر تلاش میکنیم بیشتر    به مر گ نزدیک می شویم شاید بهتر آن بود که از سرنوشتمان یعنی مرگ آگاه نبودیم . ارسطو در تعریف انسان گفت که انسان حیوان ناطق است یعنی تفاوت انسان را با موجودات دیگر در ناطق بودن او دانست اما مارتین هایدگر تعاریف جدیدی از انسان به دست داد از جمله اینکه انسان را موجود مرگ آگاه معرفی کرد انسانست که از تقدیز خود یعنی مرگ آگاه است و همینست که اورا مضطرب میکند میل به جاودانگی را در او بیدار میکند در حالی که باهمه این اوصاف جاودانگی او دراین دنیا خیالی بیش نیست

دردیست غیر مردن کانرا دوا نباشد        پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

حال بیایید فکر کنیم که اگر مرگ آگاه نبودیم چه میشد اگر در این دنیا جاودان بودیم چگونه میزیستیم ؟همیشه در ذهنم بود که داستانی درباره انسانهایی بنویسم که نامیرا هستند . قطعا زندگیشان متفاوت بود . پس مناسبات این جهانی ما با آگاهی از مرگ چیده شده است.

 تصورکنیدکه شصت ویاهفتادسالتان است ودرغروبی پاییزی بالای پشت بام خانه تان نشسته اید وبه گذشته هافکر میکنید احساس میکنید به پایان زندگی رسیده اید بازی تمام است پایان غمها ،شادیها دعواها جاه طلبیها ، حسدها،.....لازمست که گاهی به آن لخظه فکرکنیم . لحظه ای که مرگ نزدیکست  شاید به این فکر کنیم که کاش فرصت بیشتری میداشتیم و شاید زمان به عقب باز میگشت و شاید برعکس،شاید بگوییم که دیگر از این بازی خسته شده ام چه خوب شد که به پایان این سفر رسیدیم . مهم اینست که فلسفه ما در طول زندگی چه بوده . اگردر طول زندگی به آب و آتش زده باشیم ،مال و اموال بسیار جمع کرده باشیم صدجورکلاه بر سر این و آن گذاشته باشیم حالا که باید دست خالی برویم برایمان غم انگیز است و اگر برعکس به انتظار ش بوده باشیم و در مرگ آگاهی به سر برده باشیم اضطرابی نداریم یا حداقل اضطرابمان کمترست . میگوئیم مرگ نزدیکست خب بهتر.

                          تابلوی مرگ سقراط  اثر ژاک لویی داوید