روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری استان فارس اعلام کرد: ۲۸اثر تاریخی و فرهنگی این استان، در فهرست آثارثبت شده ملی قرار گرفت.
به گزارش دریافتی روز شنبه ایرنا، از جمله این یادمانها تلهای بزرگ کفر و تربیت بدنی در شهرستان ارسنجان و نیز تلهای بزرگ میاق، سلمه واعظم قلات است که در شهرستان بوانات واقع شده است.
بنا به این گزارش، از دیگر یادمانهایی که در فهرست آثار ملی فارس جای گرفته، میتوان به تپه لاهیجی در شهرستان شیراز بخش زرقان و نیز تپههای یال، آلتاخونی و جمال آباد سرچهان واقع در شهرستان بوانات اشاره کرد.
این گزارشافزودهاست:قبرستان کاکاعلی وخواجهاحمدکهبهترتیب درشهرستانهای فیروزآباد و نی ریز واقع شده و نیز قبرستانهای پیرکدویه، قنات ابراهیم، جعفریه و شاهزاده ابوالقاسم در شهرستان بوانات ازدیگر یادمانهای ثبت شده در فهرست آثار ملی فارس است.
بر اساس این گزارش، قلعه کریمخانی و بقایای قلعه انگشت کبری،آب رکنی، و خرفخانههای تنگ کبوتری در شهرستان شیراز، قعله بنار لارستان،بقایای قلعه گود قلات، اشکفت سیاه کوهنجان و پناهگاه صخرهای شاهنشین و مسجد جامع در شهرستان ارسنجان،غارسیاهوکیل آباد درپاسارگاد، کتیبهمهرنرسهدر فیروزآباد، نقش برجسته پل آبگینه در کازرون و معدن سنگ آسیاب خلار درسپیدان از جمله یادمانهای به ثبت رسیده است.
در این گزارش عنوان شده است: یادمانهای یاد شده از زمان به ثبت رسیدن ضمن رعایت حقوق مالکانه، تحت نظارت، مراقبت و حمایت سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی وگردشگری قراردارد و هرگونه اقدام و عملیاتی که منجر به تخریب یا تغییر هویت این یادمانها شود، ممنوع است.
همچنین در این گزارش آمده است: مرمت و بازسازی این یادمانها نیز صرفا با تایید سازمان میراث فرهنگی امکان پذیر است و تخطی از این امر طبق قانون مجازاتهای اسلامی جرم محسوب میشود
فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشتهام. من آن را با نشانههای آشکار دریافتهام.
وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بختیار بودهام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمیکنم که از هنگام جوانی ناتوانترم.
من دوستان را به خاطر نیکوییهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خویش دیدهام.
زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز میگذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم ، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر میگذرم، شما و میهنم را خوشبخت میبینم و از این رو میخواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب . در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.
باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد.
من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست میدارم ولی فرزند بزرگترم که آزمودهتر است کشور را سامان خواهد داد.
فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پروردهام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوانتران از شما آزرم بدارند.
تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئنتری هستند.
همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .
هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد.
از کژی و ناروایی بترسید .اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت ، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید ، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد . من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم . نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود.
به نام خدا و نیاکان درگذشتهی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید.
پیکر بیجان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که اینهمه چیزهای نغز و زیبا میپرورد آمیخته گردد.
من همواره مردم را دوست داشتهام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت میبخشد آمیخته گردم.
هماکنون درمی یابم که جان از پیکرم میگسلد ... اگر از میان شما کسی میخواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید . زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد . چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود.
از همه پارسیان و هم پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند.
به واپسین پند من گوش فرا دارید. اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.
* بزرگترین مشکلات در جائی نهفته است که ما هرگز انتظارش را نداریم .(گوته)
* شکست باید انرژی خفته ما را بیدار کند .(رومن رولان )
* رنج بردن بیشتر از مردن جراَت و جسارت میخواهد. (ناپلئون)
* شریف ترین دلها دلی است که اندیشه آزار کسان در آن نباشد. (زرتشت)
* شوخی نابگاه همیشه به غم و اندوه مبدل میشود. (سروانتس)
* هیچ چیز از اشک زودتر خشک نمیشود. (؟)
* کاملترین نوع بی عدالتی آنست که عادل به نظر برسیم در حالیکه نیستیم . (افلاطون)
* اندیشه ها، رؤیا ها ، آهها ،آرزوها و اشکها از ملازمان جدائی ناپذیر عشق میباشند . (شکسپیر)
* عشق تنها مرضی است که بیمار از آن فرار نمیکند. (افلاطون)
* عشق حواس را از دیدن عیوب منع میکند.(ارسطو)
* خردمند آنچه را میداند نمیگوید و آنچه را که بگوید میداند.(ارسطو)
* من در زندگیم حتی یک روز کار نکرده ام ، آنچه انجام داده ام تفریح بوده است. (توماس ادیسون)
* هیچ کس آنقدر ابله نیست که برای هیچ نوع کاری لیاقت نداشته باشد. (ناپلئون)
* برای جلب علاقه باید اظهار علاقه مندی کرد. (دیل کارنگی)
* برای یک مرد هیچ شکنجه ای بالاتر از آن نیست که قابل ترحم باشد .(ناپلئون)
* تختخواب خطر ناکترین جای دنیاست چون صدی نود ، مردم در آن میمیرند.(مارک تواین)
* زندگان ، مردگان هستند که ایام مرخصیشان را در این دنیا میگذرانند.(موریس متر لینگ)
* ما در آن لحظه ای که تصمیم میگیریم که بمیریم بسیار توانا هستیم. (ناپلئون )
* من اشخاص زنده را آنهائی میدانم که مبارزه میکنند ، بی مبارزه زندگی مرگ است. ( ویکتور هوگو)
* هرج و مرجهای شدید همواره به استقرار حکومت دیکتاتوری منجر میگردد. ( ناپلئون بناپارد )
* مردان بزرگ هرگز تا ضرورتی در بین نباشد ، ظلم نمیکنند. (ناپلئون)
* اگر میخواهید اندازه تمدن و پیشرفت ملتی را بدانید ، به زنان آن ملت بنگرید. (ناپلئون )
* من به هیچ زنی بر نخورده ام که چیزی از بزرگی در او نباشد . (موریس مترلینگ)
* یک زن چیزی جز شوهر نمیخواهد ، ولی وقتی به او رسید همه چیز میخواهد . (شکسپیر)
* کم دانستن و پر گفتن مثل نداشتن و زیاد خرج کردن است . (ناپلئون )
* مگذار زبانت گلویت را قطع کند ! (مثل آمریکائی )
* در دنیا دو نیرو هست ، شمشیر و تدبیر؛ بیشتر اوقات شمشیر مغلوب تدبیر شده است. (افلاطون)
* مرد قوی دل ،آتیه را حقیر میشمارد. (ناپلئون)
* هر گاه بتوانم بعد از هر شکست بخندم شجاع خواهم بود . (ناپلئون )
* یک قهرمان گناهکار در مقابل یک ترسوی بی گناه به زانو در می آید . (مثل انگلیسی)
* زینت انسان سه چیز است : 1- علم 2- محبت 3- آزادی (افلاطون)
* زود خوابیدن و زود بر خواستن ، مرد را سلامت، ثروتمند و عاقل میکند . (فرانکلین)
* سن و عادت و شغل و تجربه ، اخلاق بسیاری از مردم را اصلاح کرده است .(ناپلئون)
* آنانکه نمیتوانند خود را اداره کنند، ناچار به اطاعت از دیگرانند. (ویکتور هوگو)
* از کوچکی میل داشتم بزرگ باشم. (ویکتور هوگو)
* بهترین موقع برای تربیت اراده، ایام جوانی است. (لاک)
* خوشبخت کسانی هستند که با زحمات مختلف زندگی ، روبرو میشوند و بدبخت کسانیکه کوره راه باریکی بیش ندارند و آنرا هم قضا و قدر از دست ایشان میگیرد . (روزولت)